مقدمه:
این گفتار بر مفهوم وحدت الهی، تجلی و ظهور، بندهش زرتشتی، حقیقت وجه الهی، نقش اهلبیت علیهمالسلام در صیانت از ذات الهی، و عقل عملی در معرفت تمرکز دارد. همچنین به ارتباط خداوند با مخلوقات، تفاوت شهود و شهد، مفهوم خوف و خشیت، و مقام احسان در نماز پرداخته میشود.
وحدت حقیقی، نه عددی است و نه تقابلی.
آقا امیرالمومنین صلواتاللهعلیه میفرماید:
وَاحِدٌ لاَ بِعَدَدٍ وَ دَائِمٌ لاَ بِأَمَدٍ وَ قَائِمٌ لاَ بِعَمَدٍ
یعنی خداوند وحدتش، وحدت عددی نیست.
وحدت خداوند، هیچ مقابلی ندارد و خارج از هر محدودیت است.
چون بساطت و صرافت خداوند، دلیل میشود بر اینکه توحید واحدی، واحد به وحدت حقه است.
اما توحید احدی، معناش این است که بسیط است و من جمیع الجهات، صِرف الوجود است و غیر از وجود، چیز دیگری ندارد. پس در توحید واحدی، لازمه صِرف بودن این است که بگوییم دو برایش فرض ندارد.
در مسیر معرفت، عرفاء به مفهوم تجلی و ظهور توجه دارند. مرحوم ملاصدرا رضواناللهعلیه اشاره دارند که هر موجودی حقیقت خود را از خداوند دریافت میکند، اما خداوند در مقابلِ هیچ چیز نیست. این همان مفهوم تجلی است که مانع از دوگانگی میان خداوند و مخلوقات میشود.
در بندهش زرتشتی، که با اصطلاح تجلی و ظهور در عرفان اسلامی همخوانی دارد، عقل هرچه تصفیه شود، بیشتر از ماهیت عبور کرده و به حقیقت ذات نزدیکتر میشود. همین تصفیهی عقل، موجب ظهور و تجلی میشود.
وجه الهی، همان ظهور خداوند در عالم است؛ خداوند در ذات خود هیچ تغییری ندارد، اما در جلوهی الهی، حرکت و تغییر مشاهده میشود. آیات قرآن مانند “وَجَاءَ رَبُّکَ” یا “ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ” نشاندهندهی ظهور الهی در وجه او هستند، نه در ذات مقدسش.
اهلبیت علیهمالسلام، مظهر وجه الهی هستند؛ آنان صیانتکنندگان از ذات الهیاند، یعنی تمامی تغییرات، حرکتها، و صفاتی که در برخی آیات به خداوند نسبت داده شده است، مربوط به اهلبیت علیهمالسلام است، نه ذات الهی.
تقوا، یعنی صیانت از متجلی و محافظت از حقیقت توحید؛ بنابراین، تقوا تنها پرهیز از گناه نیست، بلکه رسیدن به معرفت وجه الهی و عبور از ماهیات نیز محسوب میشود.
در مسیر عرفانی، سه مرتبهی جهاد تعریف شده است:
- جهاد اوسط : عبور از عقل به نفس.
- جهاد اکبر : عبور از عقل به قلب.
- جهاد کبیر : رام کردن خیال و وهم با معرفت الهی.
در همین معنا، مرحوم ملاصدرا رضواناللهعلیه اشاره دارند که عرفان وحدت شهودی، یعنی انسان جز خداوند چیزی نبیند، اما عرفان وحدت وجودی، یعنی غیر از خداوند هیچ موجودی نباشد.
مقام خشیت و خوف، نشاندهندهی تفاوت معرفتی است:
– خوف، ترس از عقاب است.
– خشیت، درک عظمت خداوند بدون ترس از عذاب.
امام صادق صلواتاللهعلیه به ابابصیر نابینا فرمودند: “میتوان خداوند را دید، اما با چشم نه، بلکه با قلب”. در این مسیر، موحد کسی است که تنها خداوند را منشأ اثر بداند و از وهم و خیال عبور کند.
نتیجهگیری:
وحدت حقیقی، ظهور الهی، وجه الهی، نقش اهلبیت علیهمالسلام در صیانت از ذات الهی، و عبور از شهود به شهد، موجب رسیدن به معرفت حقیقی و تقوای کامل میشود. موحدین تنها خداوند را مشاهده میکنند و هیچ موجودی را مستقل از او نمیبینند.