مقدمه:
این گفتار بر مفهوم کمال و رشحات آن، شهود قلبی حقیقت الهی، تفاوت معرفت نظری و شهود عرفانی، و نقش امامان صلواتاللهعلیهم در هدایت بشر تمرکز دارد. همچنین به مفهوم رهبت الهی، خیالزدگی در معرفت، قرب نوافل، و ارتباط قلبی انسان با خدا پرداخته میشود.
کمال الهی منشأ هر فیضی است، و رشحات کمال همان درخشندگیهایی هستند که در مسیر معرفت ظاهر میشوند. برخی تصور میکنند که اگر انسان به درجات بالای عرفان برسد، تکلیف از او ساقط میشود؛ اما مرحوم علامه طباطبایی رضواناللهعلیه بیان فرمودند که عبادت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، رشحات کمال و تجلی حقیقت است، نه صرفاً وظیفهای تشریعی.
معرفت الهی از طریق مفهوم ذهنی حاصل نمیشود؛ امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه فرمودند: *”بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ”*؛ یعنی حقیقت الهی باید بر قلب انسان تجلی کند، نه در ذهن او محصور شود. حضرت موسی سلاماللهعلیه درخواست دیدن خداوند را کرد، اما پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، نیازی به درخواست نداشت؛ زیرا خداوند خود حقیقت را به او نمایان ساخت.
در مسیر معرفت، فلسفه بر ذهن تمرکز دارد، اما عرفان بر قلب؛ مرحوم ملاصدرا رضواناللهعلیه بیان میفرماید که هرگاه انسان بخواهد از طریق ذهن به خداوند برسد، خداوند خود را پنهان میکند، اما اگر قلب متصل به حقیقت الهی باشد، خداوند خود را آشکار میکند.
رهبت الهی به معنای عظمتشناسی و مقدمه درک خشوع است.
رهبت با رغبت ( میل به خداوند ) معنا پیدا میکند.
رهبت یعنی خود را به ذلت بداند و خداوند را به عزت بشناسد، این مربوط به مراحل اولیه سلوک است.
مرحوم علامه طباطبایی رضواناللهعلیه اشاره دارند که خوف از خداوند، ناشی از کوتاهی انسان در برابر اوست، نه ترس از ذات الهی. افراد اگر رهبت نداشته باشند، در مسیر قلبی ناتوان خواهند بود.
خیالزدگی در معرفت یکی از موانع سلوک است؛ مرحوم آقا علی زنوزی رضواناللهعلیه به نقل مرحوم سعدی رضواناللهعلیه میفرمایند: *”ره عقل جز پیچ در پیچ نیست ،،
برِ عارفان جز خدا هیچ نیست ،،
اگر کسی تصور کند که معرفت او حاصل تلاش شخصی است و آن را به خداوند نسبت ندهد، در دام خیالزدگی افتاده و از شهود الهی محروم خواهد شد.
قرب نوافل، حداقل مقامی است که انسان باید به آن برسد تا مفاهیم نظری را با شهود عینی مشاهده کند. مرحوم سهروردی رضواناللهعلیه داستانی دربارهی خفاش و آفتابپرست نقل میکند؛ خفاشها تصور کردند که نور آفتاب، عذاب آفتابپرست است، در حالی که آفتاب حقیقت او را تقویت میکرد. این همان تفاوت میان قلب و ذهن در مسیر شناخت الهی است.
نتیجهگیری:
کمال الهی منشأ تمامی رشحات معرفت است، اما تنها از طریق شهود قلبی قابل درک خواهد بود. رهبت الهی، پرهیز از خیالزدگی، و رسیدن به قرب نوافل، مسیر ادراک حقیقت الهی را روشن میکند.