ادراک عقل عملی و وحدت شهود

 مقدمه:  

این گفتار بر تفاوت زبان دین و زبان فلسفه، ارتباط حقیقت با شهود، مفهوم معرفت ذوقی، نقش حکمای اسلامی، و حقیقت وحدت شهود و برهان تمرکز دارد. همچنین به نقد تفکرات فلسفی غرب، جایگاه دین در باطن معرفت، و تأثیر معرفت شهودی در سلوک پرداخته می‌شود. 

 

فارابی رضوان‌الله‌علیه بیان می‌کند که زبان دین، زبان خطابه است و زبان فلسفه، زبان برهان. این یعنی دین از طریق شهود دریافت می‌شود، اما فلسفه از طریق مفاهیم عقلانی.  

دین، شهود فراسوی ادراک است؛ یعنی از سنخ مفاهیم و تعاریف نیست، بلکه حقیقتی است که باید در آن قرار گرفت و مشاهده کرد.  

مرحوم علامه طباطبایی رضوان‌الله‌علیه می‌فرمایند که باطن فلسفه، علم عقل عملی است؛ یعنی دین، همان عقل عملی است که بر اساس شهود عقلانی است.

در طول تاریخ، بسیاری از اندیشمندان غربی سعی کردند دین را از فلسفه جدا کنند، اما حتی آگوست کنت نیز بیان می‌کند که باطن فلسفه، دین است.  

خیام رضوان‌الله‌علیه و حافظ، مفهوم معرفت ذوقی را در ادبیات اسلامی نمایان کردند؛ معرفتی که بیش از مفاهیم عقلی، بر اساس شهود و دریافت قلبی تنظیم می‌شود.  

مرحوم ملاصدرا رضوان‌الله‌علیه و دکارت، هرچند معاصر بودند، اما هرگز یکدیگر را ندیدند؛ دین و فلسفه‌ای که این دو معرفی کردند، تفاوت بسیار دارد. ملاصدرا، دین را بر اساس وحدت وجود تفسیر کرد، اما دکارت، خداوند را در مفهوم استدلالی بررسی کرد.  

ادراک دین، نیازمند عبور از صورت‌های مفهومی است؛ خیام رضوان‌الله‌علیه به همین دلیل می‌گوید که دین، چشیدنی است، نه گفتنی.  

قبل از حملهٔ اسکندر، دین بر اساس حکمت ذوقی دریافت می‌شد اما مرحوم سهروردی و ملاصدرا رضوان‌الله‌علیهما سعی کردند که برهان و اشراق را با هم ترکیب کنند و تا حدی موفق شدند.

ادب توحید، یعنی عبور از مفاهیم و دریافت حقیقت در وحدت؛ یعنی انسان به جای آنکه از دین تعریفی مفهومی بدهد، به مشاهده حقائق برسد.

 

 نتیجه‌گیری:  

دین، از طریق معرفت شهودی دریافت می‌شود، نه از طریق مفاهیم عقلی. مرحوم ملاصدرا، فارابی، خیام و سهروردی رضوان‌الله‌علیهم، مسیر دریافت ذوقی دین را ترسیم کردند، و حقیقت توحید، عبور از صورت‌های مفهومی به سوی دریافت شهودی است.  

به اشتراک بگذارید

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید