مقدمه :
این گفتار بر جهاد کبیر ، ربوبیت الهی ، تهذیب نفس ، سنخیت با خداوند ، و عرفان عملی تمرکز دارد. همچنین تفاوت بین خوف و رجا ، شرک خفی ، حکمت عملی ، و جایگاه نفس اماره در مسیر عرفان بررسی میشود
ربوبیت الهی بیانگر نقش خداوند در تدبیر و تربیت موجودات است. خداوند نه تنها مربی کل عالَم، بلکه مربی مرتبهٔ وجودی پیامبر نیز هست. پیامبر بهعنوان خیرت ، نخبهی وجود است که نسبت ظاهری و باطنی با خداوند دارد.
مفهوم سلام و رحمت الهی، نشان میدهد که فردی که خداوند به او سلام میدهد، هیچ حجابی در شهود مراتب عالَم ندارد. این امر به حقیقت عرفانی سنخیت با خدا اشاره دارد، جایی که فرد باید از وابستگیهای مادی فاصله بگیرد.
خوف و رجا در عرفان باید موحدانه باشد؛ یعنی ترس انسان باید فقط از کوتاهی در مسیر خدا باشد، نه از عوامل دنیوی. خضوع و خشوع نیز در این مسیر معنا پیدا میکنند، جایی که خضوع اثر ظاهری بر بدن و خشوع تأثیر باطنی در قلب دارد.
شرک خفی از نفس اماره نشأت میگیرد و به مرور زمان در وجود فرد تثبیت میشود. این مسیر از تخمگذاری شرک، جوجه شدن آن، و در نهایت تبدیل شدن به یک موجود مخالفتکننده با حقیقت پیش میرود.
علامه طباطبایی رضواناللهعلیه اشاره دارد که برخی انسانها عمری تحت تدبیر شیطان زندگی میکنند، بیآنکه متوجه باشند.
جهاد سهگانه شامل جهاد صغیر (نبرد فیزیکی)، جهاد وسطی (مبارزه میان حکمت و ضد حکمت)، و جهاد اکبر ( حرکت از ادراک عقلی به سمت شهود قلبی ) است. در این مسیر، فرد باید میان عقل و قلب تعادل برقرار کرده و آنچه را که میداند، به شهود درونی تبدیل کند.
آقا امام حسین صلواتالله علیه در دعای عرفه میفرماید: “چگونه ناامید باشم در حالیکه تو آرزوی منی؟” این بیان ارتباط عقل و قلب و حقیقت جهاد اکبر است.
در این مسیر، فرد باید تمام کمالات را به خدا نسبت دهد. مرحوم ملاصدرا رضواناللهعلیه انسان را در دنیا نوع اخیر اما در آخرت نوع متوسط میداند. انسان در مسیر عرفان میتواند حتی با جان خود مباهله کند، چرا که مباهله فقط یک جریان تاریخی نیست، بلکه یک حقیقت عرفانی است.
نتیجهگیری:
سنخیت با خداوند نیازمند تهذیب نفس ، مبارزه با شرک خفی ، و درک حضور الهی است. فرد باید تمام اعمالش را برای خدا انجام دهد و در مسیر عرفان عملی و حکمت الهی قرار گیرد. تنها از این طریق است که ارتباط با ملکوت و شناخت حقیقت ممکن میشود.