** مقدمه:**
این گفتار بر مفهوم مصابیح الدجى، سنخیت الفاظ و معانی، نورانیت اهلبیت علیهمالسلام، حقیقت وجودی، و ارتباط خدا با اشیاء تمرکز دارد. همچنین به تفاوت افاضهی قیومی و اشراقی، جایگاه مخلَصین، مفهوم هنر متنزل، و رابطهی حکمت و عرفان عملی پرداخته میشود.
مصابیح الدّجی به معنای چراغهای روشنگر در تاریکی است. یعنی اهلبیت علیهمالسلام نه تنها نور موجودات هستن، بلکه سبب اصل ایجاد موجودات هستند.
در قواعد حکمت، میان اسم و مسما سنخیتی برقرار است؛ همانگونه که حضرت یحیی علیهالسلام وارث اسم و مسمای حیات بود، اهلبیت علیهمالسلام نیز حامل حقیقت نور و هدایت هستند. مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی رضواناللهعلیه در کتاب *آغاز و انجام* میفرماید که خداوند آغاز و انجام همهی اشیاست، بلکه خود همهی اشیاست.
در حکمت متعالیه، وجود را به شدت و ضعف تعریف میکنند؛ مرحوم ملاصدرا رضواناللهعلیه تأکید دارد که خداوند بالذات غنی است، اما موجودات بالوجود غنی هستند. این همان تشکیک در وجود است که تفاوت میان حقیقت الهی و ظهور موجودات را بیان میکند.
افاضهی الهی بر دو قسم است:
- افاضهی قیومی: موجودات بدون هیچ استقلالی، از خداوند نور و وجود دریافت میکنند.
- افاضهی اشراقی: برخی موجودات، به میزان استعداد خود، فیض الهی را دریافت میکنند.
هنر متنزل یکی از ویژگیهای موحدین است. در مقابل هنر متنزل، هنر نازل قرار دارد مانند فیلم و موسیقی که مخاطب را سیر افقی میدهد و اثر موقتی بر جان او دارد،
اما هنر متنزل، ارزش او به اندازه معقول است. از سنخ تجلی است.
یعنی از معقول به خیال میآید بعد به حس میآید و مخاطب را از حس به خیال، و بعد به معقول میبرد که آنچه را میداند، ببیند.
آقا امام حسین صلواتاللهعلیه در روز عاشوا، ملکوت را بر عالم مُلک آورد و حقیقت بهشت را برای اصحاب خود آشکار ساخت.
مرحوم علامه طباطبایی رضواناللهعلیه تأکید دارد که مسلمان کسی است که بر پای خود ایستاده و سفر به درون داشته باشد. این همان سفر معرفتی است که انسان را از ظواهر به حقیقت میرساند.
در مسیر عرفانی، مخلَصین کسانی هستند که از تجلیات صفاتی گذر کرده و غرق در ذات الهی شدهاند. این مقام ادراک میانه است.
یعنی مقامی که خداوند را نه خود موجودات میبینند و نه غیر موجودات میبینند.
این ادراک میانه، هم نفی عینیت است، هم نفی غیریّت در حالی که انسانها تنها مفاهیم ذهنی را درک میکنند.
نتیجهگیری:
مصابیح الدجى، یعنی اهلبیت علیهمالسلام، نه تنها نور هدایت هستند، بلکه حقیقت نور موجودات محسوب میشوند. تنها مخلَصین قادرند این حقیقت را درک کنند و از ادراکات ذهنی به شهود قلبی برسند